نمونه هاي نگاه سيستمي قرآن به مسائل اجتماعي
تبديل نعمت به نقمت در اثر از بين رفتن استعداد و صلاحيت
«ترجمه الميزان، ج9، ص 133»
اعضاي سيستم اجتماعي در عين اختيار، تابع قانون كلي معاد هستند
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (مائده 105)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، مراقب خودتان باشيد، اگر شما خود هدايت يافتيد (ضلالت) كسى كه گمراه شده به شما زيانى نمىرساند، بازگشت همه شما به سوى خداست پس شما را از آنچه مىكرديد آگاه خواهد نمود.
لزوم آشتي دادن مؤمنين
(تفسير نمونه، ج22، ص: 166)
رابطه قاطعيت در اجراي احكام با ايمان به خدا و روز قيامت
الزَّانِيَةُ وَ الزَّانىِ فَاجْلِدُواْ كلَُّ وَاحِدٍ مِّنهُْمَا مِاْئَةَ جَلْدَةٍ وَ لَا تَأْخُذْكمُ بهِِمَا رَأْفَةٌ فىِ دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ لْيَشهَْدْ عَذَابهَُمَا طَائفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ(نور 2)
(اى حكّام عدل مسلمين) به هر يك از زن زناكار و مرد زناكار (در جايى كه همسر نداشته و محرم يكديگر نباشند و زناى به عنف و كافر با زن مسلمان نباشد) صد تازيانه بزنيد، و اگر به خدا و روز واپسين ايمان داريد مبادا شما را در (اجراى) دين خدا به حال آن دو رحمت و عطوفت گيرد! و بايد بر سر عذاب آن دو، گروهى از مؤمنان حاضر شوند.
تهمت به يك مسلمان، تهمت به همه مؤمنين است
لَّوْ لَا إِذْ سمَِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيراً وَ قَالُواْ هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ(نور/ 12)
چرا هنگامى كه آن تهمت بزرگ (تهمت به يكى از همسران پيامبر ص) را شنيديد، مردان و زنان مؤمن (از شما) درباره خودشان گمان نيك نبردند و نگفتند كه اين تهمتى آشكار است؟!
خبرهاى فاسقين را بدون تحقيق و تبين نپذيريد (تفسير نمونه، ج22، ص: 151)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ (6) [سوره الحجرات (49): آيه 6]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد در باره آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهى از روى نادانى آسيب برسانيد، و از كرده خود پشيمان شويد. و بدانيد رسول خدا در ميان شما است، هر گاه در بسيارى از امور از شما اطاعت كند به مشقت خواهيد افتاد، ولى خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده، و آن را در دلهايتان زينت بخشيده، و (به عكس) كفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است كسانى كه واجد اين صفاتند هدايت يافتگانند. خداوند بر شما فضل و نعمتى از سوى خود بخشيده، و خداوند دانا و حكيم است.
به همان اندازه كه حجيت خبر واحد ثقه به زندگى سامان مىبخشد، تكيه بر اخبار غير موثق بسيار خطرناك، و موجب از هم پاشيدگى نظام جامعهها است، مصائب فراوانى به بار مىآورد، حيثيت و حقوق اشخاص را به خطر مىاندازد، و انسان را به بيراهه و انحراف مىكشاند، و به تعبير جالب قرآن در آيه مورد بحث سرانجام مايه ندامت و پشيمانى خواهد بود.
اگر مسلمانان دقيقا به همين دستور الهى كه در اين آيه وارد شده عمل كنند و خبرهاى فاسقين را بدون تحقيق و تبين نپذيرند از اين بلاهاى بزرگ مصون خواهند ماند.
اطاعت از رهبر، يك وظيفه و يك نعمت الهي (تفسير نمونه، ج22، ص: 151)
وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ (7) فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (8) [سوره الحجرات (49): آيات 7 و 8]
در آيه بعد براى تاكيد مطلب مهمى كه در آيه گذشته آمده، مىافزايد:" بدانيد رسول اللَّه در ميان شماست، هر گاه در بسيارى از امور از شما اطاعت كند به مشقت خواهيد افتاد"
او رهبر است انتظار نداشته باشيد كه از شما اطاعت كند، و دستور بگيرد، او نسبت به شما از هر كس مهربانتر است، براى تحميل افكار خود به او فشار نياوريد كه اين به زيان شما است.
خدا مىخواهد همه انسانها- بى آنكه تحت برنامه جبر قرار گيرند- با ميل و اراده خود راه حق را بپويند، لذا از يك سو ارسال رسل مىكند، و انبيا را با كتابهاى آسمانى مىفرستد، و از سوى ديگر" ايمان" را محبوب انسانها قرار مىدهد، آتش عشق حقطلبى و حقجويى را در درون جانها شعلهور مىسازد، و احساس نفرت و بيزارى از كفر و ظلم و نفاق و گناه را در دلها مىآفريند. و به اين ترتيب هر انسانى فطرتا خواهان ايمان و پاكى و تقوا است و بيزار از كفر و گناه.
اين نكته نيز لازم به يادآورى است كه محتواى اين آيه با مساله" مشورت" هرگز منافات ندارد، زيرا هدف از" شورى" اين است كه هر كس عقيده خود را بيان كند، ولى نظر نهايى با شخص پيامبر ص است، چنان كه از آيه" شورى" نيز همين استفاده مىشود. به تعبير ديگر: شورى مطلبى است، و تحميل فكر و عقيده كردن مطلب ديگر، آيه مورد بحث تحميل فكر را نفى مىكند نه مشورت را.
اين آيات بار ديگر تاكيد مىكند كه وجود" رهبر الهى" براى نمو و رشد يك جمعيت لازم است، مشروط بر اينكه" مطاع" باشد نه" مطيع" پيروان خود، فرمان او را بر ديده گذارند نه اينكه او را براى اجراى مقاصد و افكار محدود خود تحت فشار قرار دهند. نه تنها در مورد رهبران الهى اين اصل ثابت است كه در مساله" مديريت" و" فرماندهى" همه جا اين امر بايد حكومت كند. حاكميت اين اصل نه به معنى استبداد رهبران است، نه ترك شورى، چنان كه در بالا نيز اشاره شد.
مقايسه رويكرد عصر ماشين با عصر سيستم ها
طرح چند سؤال
نظم در آفرينش جهان
تفسيرالميزان
...سرانجام جهان
تفسيرالميزان
اما آفرينش و نابودي جهان، بيهوده نيست:
تفسيرالميزان
آفرينش انسان
تفسيرالميزان
مسئوليت انسان
تفسيرالميزان
شخصيت پيچيده انسان
" إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً" «انسان حريص و بى طاقت خلق شده." معارج 19"» و " إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا" «احزاب 72» و " إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ" «انسان طبعا ستم پيشه و كفرانگر است." ابراهيم 34"» و " إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى" «علق آيه 7».
هر جاى دنيا ببينيم انسانى قوت گرفت و از سايرين نيرومندتر شد در آنجا حكم عدالت اجتماعى و تعاون اجتماعى سست مىشود، و قوى مراعات آن را در حق ضعيف نمىكند، و همه روزه شاهد رنج و محنتى هستيم كه طبقه ضعيف دنيا از طبقه قوى تحمل مىكند، تاريخ هم تا به امروز بهمين منوال جريان يافته، آرى تا به امروز كه عصر تمدن و آزادى است.
و اگر عدالت اجتماعى اقتضاى اوليه طبيعت انسان بود، بايد عدالت اجتماعى در شؤون اجتماعات غالب مىبود، و تشريك مساعى به بهترين وجه و مراعات تساوى در غالب اجتماعات حاكم مىبود، در حالى كه مىبينيم دائما خلاف اين در جريان است، و اقوياى نيرومند خواستههاى خود را بر ضعفا تحميل مىكنند، و غالب مغلوب را به ذلت و بردگى مىكشد، تا به مقاصد و مطامع خود برسد.
نياز بشر به راهنمائي انبياء
فلسفه آفرينش انسان
ترجمه الميزان، ج2، ص: 177
فَلَوْ لَا كاَنَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنهَْوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فىِ الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَ كاَنُواْ مجُْرِمِينَ (هود/116)
پس چرا از اجتماعات انسانى پيش از شما صاحبان عقل و درايتى نبودند كه (مردم را) از فساد در روى زمين بازدارند؟ جز اندكى از آنها كه نجاتشان داديم و آنان كه ستم كردند تنعّم و كامرانى خود را دنبال كردند و همه گنهكار بودند
پس هر انسانى داراى قريحهاى است كه مىخواهد انسانهاى ديگر را استخدام كند، و از ساير انسانها بهرهكشى كند، ضمنا افراد انسانها به حكم ضرورت از نظر خلقت و منطقه زندگى و عادات و اخلاقى كه مولود خلقت و منطقه زندگى است، مختلفند، نتيجه مىگيريم كه اين اختلاف طبقات همواره آن اجتماع صالح و آن عدالت اجتماعى را تهديد مىكند، و هر قوىاى مىخواهد از ضعيف بهرهكشى كند، و بيشتر از آنچه به او مىدهد از او بگيرد، و از اين بدتر اينكه غالب مىخواهد از مغلوب بهرهكشى كند، و بيگارى بكشد، بدون اينكه چيزى به او بدهد، و مغلوب هم به حكم ضرورت مجبور مىشود در مقابل ظلم غالب دست به حيله و كيد و خدعه بزند، تا روزى كه به قوت برسد، آن وقت تلافى و انتقام ظلم ظالم را به بدترين وجهى بگيرد، پس بروز اختلاف سرانجام به هرج و مرج منجر شده، و انسانيت انسان را به هلاكت مىكشاند يعنى فطرت او را از دستش گرفته سعادتش را تباه مىسازد.
از عصر ماشين تا عصر سيستمها
تغييرات پيوسته از [ابتداي خلقت تا] عصر ماشين (4 قرن گذشته) تا عصر كنوني كه آن را عصر سيستمها مي ناميم ادامه داشته است.
تفكر غالب در عصر ماشين «تفكر تحليلي» مبتني بر تجزيه وتحليل بود.
تفكر نوين «تفكر تركيبي» است كه در آن تمامي روابط متقابل اجزا يك سيستم درقالب كليت و تماميت سيستم ديده مي شود بدون آنكه اجزاي مستقل آن به صورت انفرادي با جداشدن از سيستم معنا داشته باشد.
بنابراين، در اين نوع رويكرد فكري، شناخت از كل به جزء پيش مي رود و نوعي كل نگري حاكم مي شود.
هماهنگي و هم افزائي اجزاء سيستم
اگر هر جزء سيستم به صورت مجزا تا حد امكان عملكرد كارامد داشته باشد عملكرد كل لزوما تاحد ممكن كارامد نخواهد بود.
اگر بهترين قطعات و اجزا را از خودروهاي مختلف برداشته و خودرو جديدي را با آن مونتاژ كنيم بهترين خودرو را نخواهيم داشت. اصلا خودرويي نخواهيم داشت زيرا اجزا به علت عدم تناسب به هم متصل نخواهندشد. حتي اگر متصل هم شوند نخواهند توانست به خوبي با هم كار كنند.
عملكرد هر سيستم بيشتر به تعامل اجزاي آن بستگي دارد تا فعاليت مستقل از هم هريك از آنها.
به همين شكل يك تيم فوتبال تشكيل شده از قهرمانها به ندرت بهترين تيم موجود خواهدشد.
رويكرد تفكر درعصر ماشين
تفكر غالب در عصر ماشين براي شناخت پديده ها تحليل يعني تجزيه وتحليل پديده ها بود كه توسط يك فرايند سه مرحله اي انجام مي شد:
اول تجزيه يعني جداكردن چيزهايي كه بايد درك شود.
دوم تشريح يا تحليل يعني كوشش براي درك رفتار يا ماهيت اجزا.
سوم تلفيق يعني سرهم كردن درك اجزا براي فهم كليت پديده.
رويكرد تفكر درعصر سيستم ها
مراحل شناخت در رويكرد سيستمي عبارت است از:
اول تعيين يك مجموعه يا سيستم فراگير كه بايد تشريح شود.
دوم تشريح رفتار آن مجموعه
و سوم تشريح رفتار پديده برحسب نقشها يا وظيفه هاي آن در مجموعه.
كلي نگري در رويكرد سيستمي
سيستم مجموعه عناصري است كه نمي توان آن را به اجزاي مستقل از هم تفكيك كرد.
هيچكدام از اجزاي انسان، انسان نيست بلكه كل آن انسان است.
اگر سيستمي را ازنظر فيزيكي يا مفهومي به اجزا تفكيك كنيم خاصيتهاي ضروري خود را از دست مي دهد.
سيستم، كلي است كه شناخت آن با تحليل امكان پذير نيست.
سيستم تنها اجتماع اجزاء آن نيست، بلكه مجموعه اجزاء و ارتباطات بين آنهاست. اگر يكي از اعضاء مجموعه با حداقل يكي ديگر از اعضاء همان مجموعه رابطه نداشته باشد، جزء سيستم محسوب نمي شود.
هر سيستم معمولا جزئي از يك سيستم كلي تر است. يعني هدف آن ايفاي وظيفه ايست كه در سيستم كلي تر به عهده دارد.
هر سيستم مي تواند با سيستم(هاي) ديگر تبادل ماده يا معنا داشته باشد. در اين صورت سيستم باز ناميده مي شود.
تقريبا همه سيستمها باز هستند و به نحوي با بيرون خود تبادل مادي يا معنوي دارند.
و بالعكس، چيزهائي كه مكانا و زمانا به هم نزديك به نظر مي رسند، لزوماً اجزاء يك سيستم نيستند، مگر اينكه با هم تبادل مواد يا معاني داشته باشند.
لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ (كافرون/2)
هر جزء يك سيستم مي تواند همزمان و بطور مشترك جزئي از يك يا چند سيستم ديگر باشد و در هر يك از آنها نقش متفاوتي ايفا كند. مثلا يك گياه كه هم خوراك حيوان است و هم تصفيه كننده هوا. يا عصاي موسي (ع) كه هم چوبدست چوپاني بود هم واسطه معجزات الهي.
رفتار سيستم از رفتار اجزاء آن ساخته مي شود.
هر جزء سيستم وظيفه اي و كل آن هدفي دارد
رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَى كلَُّ شىَْءٍ خَلْقَهُ ثمَُّ هَدَى. (طه/ 50).
پروردگار ما كسى است كه به هر چيزى خلقت خاصّ او را عطا كرده سپس راهنمايى [اش] نموده است.
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْري لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزيزُ الْغَفَّارُ (زمر/5)
آسمانها و زمين را به حق (و براى هدفى والا و غرضى عقلايى) آفريده، همواره شب را (به تدريج به تناسب فصول و ايام و اقاليم و منطقهها) بر روز مىپيچد و روز را بر شب مىپيچد، و خورشيد و ماه را (در تحت اراده خود به نفع بندگانش) مسخر نموده، هر يك (در سير مستقيم يا دايرهاى خود) تا مدتى معين (كه قيام قيامت است) در جريان است آگاه باش كه اوست مقتدر شكستناپذير و بسيار آمرزنده.
هر شيء ظاهرا ساده، در واقع يك سيستم پيچيده و سازمان يافته است و در نظام كلي نقش و وظيفه اي دارد. ، مثلآ بخشهاي يك چكش و تركيب ملكولي هر بخش متناسب با وظايفشان ساخته شده اند.
...وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ ...(اسراء/44)
...وَ ما يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ (ابراهيم/38)
وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ (حجر/21)
هر جزء يا زيرسيستم از يك سيستم، موقعيت معين زماني، مكاني، وظايف، و كم و كيف ارتباطات خود را دارد و از آنها عدول نمي كند.
ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعينَ (فصلت/11)
لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (يس/40)
...لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً ... (آل عمران/83)
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (رعد/15)
تنها استثناء، موجودات داراي اراده و اختيار (مانند انسانها) هستند كه اجازه اطاعت يا نافرماني و اصلاح يا افساد در سيستمهاي شامله يا مشموله خود را دارند.
رهبري واحد سيستم
وما كانَ مَعَهُ مِن اِلـه اِذًا لَذَهَبَ كُلُّ اِلـه بِما خَلَقَ وَ لَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلىَ بَعْضٍ... (مؤمنون 91)
هرگز با او خدا و معبود ديگرى نبوده و گرنه هر خدايى آفريده خود را مىبرد (و در آن تصرف و تدبيرى خاص داشت و اجزاء عالم از وحدت نظم و تدبير بيرون مىرفت) و حتما برخى بر برخى ديگر (در انتخاب امر متعارض) برترى مىجست
لَو كانَ فيهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا فَسُبحـنَ اللّهِ رَبِّ العَرشِ عَمّا يَصِفون. (انبياء 22)
و اگر در آسمانها و زمين خدايان ديگرى غير از اللَّه وجود داشت، بىشك هر دو (آسمانها و زمين از نظر حدوث و بقا) فاسد مىشدند (تعدد خالق مدبّر و مقتدر و مستقل در اراده قبل از آفرينش مانع از اصل خلقت، و پس از آن سبب فساد در بقا مىشد). پس منزه است خداوند صاحب عرش (داراى تسلط تام بر اجزاى عالم هستى) از آنچه (مشركان) توصيف مىكنند.
منشأ نگرش سيستمي
...نگاه سيستمي چيست؟
تعريف سيستم
مجموعهاي از عناصر سازمان يافته داراي اثر متقابل كه هدف يا اهداف مشتركي را دنبال ميكند. (مورديك و مانسون، ص31)
در تعريفي ديگر، سيستم عبارتست از يك كلّ پيچيدة سازمان يافته هدفمند، از اشيا يا اجزاي مادي يا مفهومي كه با هم مرتبط و در تعاملند. مانند منظومه شمسي، يك مكتب عقيدتي، يك نظام سياسي، يك موجود زنده، يك خودرو، يا يك ابزار به سادگي يك چكش. (هيچينز ، ص11-12)
منبع: هيچينز، درِيك: كاربرد انديشه سيستمي، ترجمه دكتر رشيد اصلاني، مؤسسه عالي آموزش و پژوهش مديريت و برنامه ريزي، چاپ دوم، 1382
3-بيان مساله
الف) معرفي مساله به همراه تشريح ابعاد و حدود آن
به گواهي تاريخ، بشر از ديرباز در جستجوي كشف حقايق هستي و حيات مادي و معنوي خود و محيط پيرامونياش و حل مسائل و مشكلات خود و جامعهاش بوده، و اين رفتار را گاه به صورت هدفمند -براي يافتن پاسخ پرسشها و حل مسائل و مشكلاتش- و گاه از روي كنجكاوي غريزي و حقيقت جويي فطري خود همواره نشان داده است. ابداع و استفاده از ابزار و روشهاي گوناگون براي جستجو و كشف حقايق يا رفع نيازهاي زيستي و اجتماعي بشر، شاهد اين مدعاست.
تلاش جستجوگرانه مذكور، بشر را متوجه شباهت نتايج و معلولهاي ناشي از علل مشابه و وجود نظام قانونمندي از روابط علت و معلولي بين پديده ها، موجودات و حوادث، نموده به نحوي كه نشانه هاي اين كشف مهم بشر را ميتوان در شكل گيري فلسفه و منطق و پيشرفت مستمر علوم طبيعي، رياضي، انساني، كاربردي، و كشفيات، ابداعات و اختراعات تاريخ سازي چون كشاورزي، ساخت ظروف، ابزار، چرخ، ترازو، ساعت، الفبا، قوانين، دولت، پول، ماشين، كشتي، هواپيما، ... به موازات پيشرفت و توسعه اقتصادي-اجتماعي جوامع بشري مشاهده نمود.
تفكر مبتني بر وجود نظام روابط علت و معلولي سير تكاملي خود را به سرعت طي كرد و نگرشي مبتني بر وجود طبيعي و امكان ايجاد مصنوعي منظومه هايي از اجزاء كه تماميتي واحد را تشكيل داده و رفتار هريك از اجزاء بر رفتار اجزاء ديگر و بر كل مجموعه براساس روابط علي-معلولي اثرگذار است، شكل گرفت. اين منظومه ها كه به هرسو بنگريم، از منظومه هاي آسماني و سيارات گرفته تا محيط سطحي و دروني زمين، ذرات اتم و درون آن، جلوه هاي حيات طبيعي، حيات مادي و معنوي انسان، و موجوديتهايي چون جامعه، حكومت، سياست، اقتصاد، فرهنگ و ساير جنبه هاي تمدن بشري، به وضوح قابل مشاهده هستند، در ذهن بشر باعث ايجاد مجموعه اي از فلسفه، نگرش و روش علمي موسوم به نگرش و رويكرد نظامگرا يا سيستمي شده است.
بر پايه نگرش سيستمي، يكي از روشهاي علمي پر طرفدار و مورد تأكيد براي شناخت و تجزيه و تحليل علل پديده ها و يافتن پاسخ براي پرسش هاي مطرح در علوم پايه و كاربردي و نيز براي ريشه يابي و حل مسائل جامعه بشري در حوزه هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، مديريتي، شكل گرفته است. در اين نوع رويكرد، پديده، مسئله يا واقعه خاص مورد نظر، با نگاهي مبتني بر باور به نظام مندي و تأثيرگذاري متقابل پديده ها، اشياء، حوادث يا موضوعات بر يكديگر، به عنوان اجزاء يك كليت واحد كه رفتار هريك از اجزاء بر رفتار ديگري و بر رفتار كل مجموعه به نحو قابل پيش بيني اثرگذار است، تلقي مي شود و فرآيند يا سلسله فعاليتهاي پيدا كردن پاسخ پرسش، حل مسئله، يا رفع مشكل موردنظر براساس چنين نگرش و رويكردي پيگيري مي شود.
اگرچه مستندات و تجارب ثبت شده در يك قرن اخير حاكي از تأييد كارآيي نسبي نگرش و رويكرد سيستمي با تعريف علمي امروزين در حوزه مسئله يابي و تجزيه و تحليل و حل مسائل است، اما اين سؤال مطرح مي شود كه آيا نگرش و رويكرد سيستمي موجود با نگاهي مسئولانه موفق به ارائه راه حلهاي جامع و فراگير براي مسائل كل جهان و جامعه بشري شده است؟ آيا اين روش و نگرش به حد كمال آرماني خود رسيده، يا نياز به بهبود دارد؟ اگر آري، در چه زمينه هايي و چگونه ميتوان آن را بهبود داد؟ آيا به كمك قرآن و آموزه هاي آن ميتوان مشكلات نظري يا كاربردي رويكرد سيستمي موجود را شناسايي نموده و اصول و روشهايي براي آن استنباط و استخراج نمود؟ آيا نظام ارزشي، نظارتي، كنترلي، و حسابرسي مبتني بر قرآن دقت و شمول لازم را جهت كشف روابط، به نظم در آوردن و بهبود عملكرد پديده هاي اجتماعي، مديريتي و زيستي حيات بشري دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، آيا ميتوان قالبهاي نظري و روشهاي عملي مناسب و منطقي براي تجزيه و تحليل پديده ها و مسائل، طراحي راه حل يا مجموعه راه حلها، نظارت، ارزيابي، كنترل و تصحيح و ارتقاء عملكرد سيستمهاي اقتصادي-اجتماعي و زيستمحيطي ارائه نمود؟ چگونه؟
ب) بيان جنبه هاي مبهم مساله
در كشورهاي پيشرفته عليرغم به كارگيري روشها و ابزار علمي روز –مانند رويكرد سيستمي- در شناسائي و تحليل و حل مسائل و مشكلات، تمركز تصميم گيران بيشتر بر حل مسائل جامعه و نظام خودشان بوده و توجه زيادي به پيوستگي نظامهاي اقتصادي-اجتماعي-زيست محيطي خارج از مرزهاي جغرافيايي خود ندارند. در نتيجه، تصميماتي كه در جوامع پيشرفته گرفته مي شود غالباً به زيان كشورهاي جهان سوم و به قيمت آسيب رسانيدن به جامعه جهاني و محيط زيست تمام مي شود و بر اساس نگرش سيستمي، نهايتاً عواقب مشكلات ظاهراً دوردست به خود تصميم گيرندگان بر مي گردد.
در كشورهاي جهان سوم يا به اصطلاح درحال توسعه، -كه متأسفانه اكثر قريب به اتفاق كشورهاي اسلامي را نيز شامل ميشود- به دلايل مختلف از جمله ضعف نظام هاي مديريتي، اقتصادي، فرهنگي، آموزشي، تشتت اجتماعي-اقتصادي، فساد اداري و عدم شايسته سالاري، برخلاف كشورهاي توسعه يافته با مسائل و مشكلات يا برخوردي نمي شود و يا اگر مي شود فاقد نگاه جامع و فراگير در بررسي و تحليل مسائل است. اغلب در اين كشورها، و در مواردي در جوامع پيشرفته، بسياري از راه حلهاي بدست آمده و اجرا شده تنها در چهارچوبي بسته و به صورت محدود يا موقت توانسته اند مشكل مبتلابه را رفع نمايند يا پاسخگوي پرسش مطروحه باشند، و با تغيير موقعيت و شرايط زماني، مكاني، كمي يا كيفي، نقص يا بطلان پاسخ اثبات شده يا مشكلات به شكل شديدتري ظهور كرده اند. لذا به نظر مي رسد كه علاوه بر گسترش افق ديد تصميم گيرندگان و ترويج مسئله يابي و حل مسائل بر اساس نگرش و رويكرد سيستمي، قابليت بهبود نگرش و رويكرد سيستمي با تعريف و نحوه استفاده موجود نياز به بررسي و تحقيق دارد.
نظاممندي، هدفمندي و عقلانيت مشهود در نظام هستي ايجاب ميكند كه هر نگرش و رويكرد سيستمي به مجموعه اي از بايدها و نبايدهاي ارزشي و اخلاقي مجهز شده و همسويي سيستمهاي اجتماعي-اقتصادي مبتني برآن با سيستمهاي فراگيرتر پيراموني آن مانند نظام آفرينش و كائنات برقرار شود. قرآن كريم با نگاهي ارزشي و جامع نگر به كل هستي، تأكيد بسياري بر لزوم توجه به آثار تصميمات و اقدامات بشر در عرصه اي گسترده تر از چارچوب جهان شناخته شده بشر، بلكه فراتر از جهان مادي دارد. در آيات قرآن كريم منطق استدلالي و نشانه هاي نگرش و رويكرد سيستمي مانند هماهنگي بين همه اجزاء نظام هستي، روابط عليمعلولي، و ارتباط و تاثير متقابل پديده ها و وقايع روي يكديگر بسيار مشهود و بارز است. به اين خصوصيات بايستي هدفمندي بدون استثناء در كل نظام هستي، منشأ و منتهاي واحد تمامي اجزاي به ظاهر متفاوت و مستقل نظام آفرينش، و ارتباط و هماهنگي مابين سيستمهاي ظاهراً بسته و مستقل در ابعاد كلان را كه در قرآن به آنها اشاره شده نيز افزود.
لذا جاي آن دارد كه با تحقيق و تدبر در قرآن، ضمن نقد و بررسي نگرش و رويكرد سيستمي موجود و مورد استفاده در ريشه يابي علل مشكلات و يافتن پاسخ پرسشها و حل مسائل جامعه و جهان، در صورت امكان اصول و روشهايي براي توسعه و بهبود آن استنباط و استخراج نمود و براين مبنا روش و چهارچوبي مناسب و منطقي براي تجزيه و تحليل پديده ها و مسائل، طراحي راه حلها، نظارت، ارزيابي، كنترل و تصحيح يا ارتقاء عملكرد افراد و پديده هاي اجتماعي و طبيعي ارائه نمود.
ج) بيان نمونه ها و مصاديق
حتي در پيشرفته ترين جوامع از نظر صنعت، اقتصاد، مديريت و توسعه انساني، با وجود رويكرد سيستمي در شناسائي و تجزيه و تحليل و حل مسائل و مشكلات، بسياري از راهكارهاي توسعه صنعتي و اقتصادي يا تدابير متخذه براي بهبود بهره وري از منابع طبيعي، پس از اجرا مشكلات زيست محيطي يا چالشهاي فرهنگي/اجتماعي و حتي اقتصادي شديدتري به بار آورده اند. يا مثلاً تدابير مقابله جويانه يا پيشگيرانه براي برخورد با پديده هاي به اصطلاح تروريزم، قاچاق انسان، قاچاق موادمخدر، پول شويي، و ... به ناامني بيشتر، ايضاع حقوق بشر، ايجاد فساد در دستگاههاي نظارتي، ايجاد مانع و تنگنا در فعاليتهاي قانوني، و ديوانسالاري افراطي منجر شده است. لذا به نظر مي رسد كه نگرش و رويكرد سيستمي موجود يا نحوه استفاده از آن، نياز به نقد و بررسي و احتمالاً بهبود دارد.
4-پرسش هاي تحقيقي
پرسش 1) آيا كارآيي نگرش و رويكرد سيستمي موجود براي حقيقت يابي، مسئله يابي و حل مسائل در ميدان عمل به اثبات رسيده است يا نياز به بهبود، تكميل يا توسعه دارد؟ اگر نياز به بهبود و تكميل دارد، چرا، در چه زمينه هايي، و چگونه ميتوان آن را تكميل كرد و بهبود داد؟
پرسش 2) نگاه و رويكرد قرآن به شيوه مسئله يابي و حل مسائل چيست؟ آيا قرآن نظريه سيستمها به تعريف علمي امروز را براي مسئله يابي، تجزيه و تحليل و حل مسائل تأييد ميكند يا نگرش و شيوه متفاوتي دارد؟ چه تفاوتهايي به طور عام و از جنبه خاص حل مسائل بين نگاه و رويكرد قرآن و نگاه و رويكرد سيستمي طبق تعريف علمي و كاربرد امروزين آن وجود دارد؟
پرسش 3) آيا مي توان از قرآن اصول و روشهايي براي توسعه و تكميل رويكرد سيستمي متداول جهت ريشه يابي علل مشكلات و يافتن پاسخ پرسشها و حل مسائل جامعه و جهان استخراج نمود و با استفاده از آن نظام ارزيابي و كنترل مناسبي جهت كشف روابط، به نظم در آوردن و بهبود عملكرد پديده هاي اجتماعي، مديريتي و زيست محيطي حيات بشري تدوين كرد؟ چگونه؟
5-فرضيه ها
فرضيه 1) كارآيي نگرش و رويكرد سيستمي موجود در ميدان تجربه و عمل بهطور نسبي و در فضاي تعريف شده مسئله موردنظر به تأييد رسيده است. اما در فضاي گستردهتر جهاني، نگرش و رويكرد سيستمي موجود و نحوه بهكارگيري آن، نياز به بهبود، تكميل و توسعه دارد. هدفمندي عاقلانه و منطقي نظام هستي ايجاب ميكند كه نگرش و رويكرد سيستمي موجود با مجموعه اي از بايدها و نبايدها در زمينه هاي ارزشي و اخلاقي تكميل شده و همسويي سيستمهاي اجتماعي با سيستمهاي فراگيرتر پيراموني آن مانند نظام آفرينش و كائنات برقرار شوند.
فرضيه 2) نگاه و رويكرد قرآن به شيوه مسئله يابي، تجزيه و تحليل و حل مسائل نگاهي فراگير به كل هستي و كائنات و مبتني بر عقلانيت و منطق استدلالي است. لذا آيات قرآن ضمن اينكه نظريه سيستمها و رويكرد سيستمي را تأييد ميكند آن را با نگاهي ارزشي و جامع نگر تكميل مينمايد، به نحوي كه در فرآيند مسئله يابي و تجزيه و تحليل و حل مسائل، تأكيد بر توجه مسئولانه به آثار تصميمات و اقدامات بشر در فضايي گسترده تر از چارچوب جهان شناخته شده بشر، بلكه فراتر از جهان مادي دارد.
فرضيه 3) نظام ارزشي، نظارتي، كنترلي، و حسابرسي مبتني بر قرآن دقت و شمول لازم را جهت كشف روابط، به نظم در آوردن و بهبود عملكرد پديده هاي اجتماعي، مديريتي و زيستي حيات بشري دارد و مي توان از قرآن اصول و روشهايي براي توسعه و تكميل رويكرد سيستمي متداول جهت ريشه يابي علل مشكلات و يافتن پاسخ پرسشها و حل مسائل جامعه و جهان استنباط و استخراج نمود. براين مبنا ميتوان روش و چهارچوبي مناسب و منطقي براي تجزيه و تحليل پديده ها و مسائل، طراحي راه حل يا مجموعه راه حلها، نظارت، ارزيابي، كنترل و تصحيح يا ارتقاء عملكرد افراد و پديده هاي اجتماعي و طبيعي ارائه نمود.